شروعی دوباره
بی تو طوفان زده دشت جنونم
|
دلا امشب به می باید وضو کرد و هر ناممکنی را آرزو کرد.
البته دیشب باید این شعرو مینوشتم ولی بدلیل خراب بودن لوکس بلاگ موفق نشدم وارد سایت بشم. دیشب شب آرزوها بود اولین شب جمعه ماه رجب. دیروزو روزه گرفتم چقدر خوب بود . بنظرتون دلیل اینکه این شب رو شب آرزوها نامگذاری کردن چیه؟ چرا این شب اینقدر عزیزه که شب آرزوها نامگذاری شد؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
برای من که هنوز سواله. خیلیا تو این شب فقط فکرخودشونن غافل از اینکه خدا این شبو گذاشته تا ببینه کدوم بندش هست که بجای خودش واسه کس دیگه ای دعا میکنه؟واسه مریضا.فقرا.آمرزش مردها. البته خودمون هم در آخر.
راستی خدا کی میخواد دعاهای مارو برآورده کنه؟ خیلی وقته دعایی دارم که برآورده نمیشه. بعضیا میگن خدا چون بندش رو دوست داره دیر دعاشو مستجاب میکنه ولی آخه تا کی؟ بعضی دعاها که محدودیت زمانی دارن.
<<ولی بازم خدارو شکر>> نظرات شما عزیزان: جوانی نزد انسانی وارسته رفت و از او اندرزی برای زندگی نیک خواست . مرد او را به کنار پنجره برد و پرسید : پشت پنجره چی می بینی ؟ گفت : آدم هایی که می آیند و می روند و گدای کوری که در خیابان صدقه می گیرد . بعد آیینه ی بزرگی به او نشان داد و باز پرسید : در این آیینه چی می بینی ؟ گفت : خودم را می بینم ! مرد گفت : دیگر دیگران را نمی بینی ؟ آیینه و شیشه ی پنجره هر دو از یک ماده اولیه ساخته شده اند . اما در آیینه لایه ی نازکی از نقره در پشت شیشه بکار رفته که در آن چیزی جز شخص خودت را نمی بینی !!! این دو شیئ شیشه ای را با هم مقایسه کن . با شیشه دیگران را می بینی و به آنها احساس داری و محبت می کنی اما وقتی شیشه از نقره پوشیده می شود تنها خودت را می بینی . پس تنها وقتی ارزشمند خواهی بود که شجاع باشی و آن پوشش نقره ای را از جلوی چشم هایت برداری تا بتوانی دیگران را ببینی و دوستشان بداری ... خواهر گلم سلام با اجازه تون میخوام یه مثالی در مورد دعا کردن بگم : بچه ای از مادرش برای پوست کندن و خوردن میوه ی دلخواهش از مادرش کارد میخواد و چون کارد تیز و برنده است و به مصلحتش نیست از اون استفاده کنه کارد رو به بچه نمیده ... بچه با زبون بازی و شیرین کاری کارد رو میخواد مادر هم اینبار چون خوشش میاد که بچه دوباره کارد رو بخواد اونو نمیده ... بچه خیلی پا فشاری میکنه و گریه و زاری میکنه مادرش میاد کارد پلاستیکی رو جایگزین کارد براش میده ... ولی بچه دلش کارد واقعی میخواد باز هم گریه و زاری و میره مادر بزرگش و پدر بزرگش رو برای وساطت و پادر میونی میاره و مادر هم از روی اونها نمیتونه بگذره و بالاخره کارد با هزار دل نگرونی و ... به بچه میده و آخر سر هم بچه که خیلی خوشحال شده دستش رو میبره و زخمی میکنه ... حالا دیگه همه ناراحتن و کار از کار گذشته !!! در مورد دعا های ما ها هم میشه اینطوری تفسیر کرد : خدا از درخواست های ما خوشش میاد ... اگه مصلحتمون بود اجابت میکنه وگرنه چیز دیگه و به مصلحتمون رو میده یا هم که به کفاره ی گناهانمون تبدیل به خیر میکنه ... اگه هم زیاد پافشاری کنیم و ائمه و ... رو به شفاعت و پادر میونی ببریم دعامون رو مستجاب میکنه که شاید به ضررمون تموم بشه و خودمون ندونیم ... پس بهترین کار اینه که همیشه دعا و درخواست بکنیم و بخوایم اگه به مصلحتمون بود خدایا برآورده اش کن و از همه مهمتر اینکه برای خودمون چیزی رو نخوایم برای همه بخوایم تا تبدیل به خیر و مصلحتمون هم بشه ... مثلا بخوایم خدایا به همه ی مریض ها شفا بده من هم با اونها و یا خدایا همه ی بچه ها رو حافظ و نگهدار باش بچه های من هم با اونها ... اینطوری خدا میبینه ما به فکر دیگر بنده هاش هستیم و بچه ی یه سیاه پوست و مردم تمام دنیا رو دعا میکنیم دعا های ما رو هم به خیرمون برآورده میکنه ... میدونین ما ها عادت کردیم فقط خودمون یا اگه مذهبی تر باشیم همه ی مومنین و مومنات رو دعا کنیم و توجهی نداریم که خدا بنده های دیگه ای رو هم خلق کرده و براش مهم هستن و خدای همه مون یکی هست اگه برامون یه مهمونی اومد و ما یه بچه اش رو راه بدیم و بچه های دیگه شون رو نخوایم ناراحت میشن یا نه ؟؟؟ حالا ببین خدا که این همه به بنده هاش توجه و عنایت داره چی ... عزیز منو ببخش دوباره زیاد وقت گرفتم ... پاسخ:ممنون . جدی من همیشه طالب سخنا و حرفایه شما هستم. چون بمن امید میدن و البته نصیحت سازنده. اصلا هم وقتم گرفته نشد خوشحال میشم همیشه از این نظرا بدینو در صف انتظار، دلبریده از بهار، جامانده از همه، بی امید از تبسم خدا ، رو به خویش، پرسم از خود دم به دم، این سوال بی جواب : کاین همه در صف گفت و گو با خدا، پشت این همه نگاه ، در ته این گذرگه شلوغ ، در زمان اجابت دعا، میرسد به من لحظه ای، از توجه خدا ،... پیش از آنکه دیر شود؟!!! به اندازه وسعت دلت برای من دعا بکن ای که می خوانی این نوشته را به اندازه ژرفای باورت برای من دعا بکن ای که می خوانی این نوشته را به اندازه ذره های نور معرفت برای من دعا بکن ای که می خوانی این نوشته را به اندازه اندوه بنده ای اسیر که امیدش فقط خداست برای من برای خود برای هرکه اینچنین بود دعا بکن دعا بکن دعا بکن دعا بکن ...
عزیز من
موقع دعاکردن مواظب باش برای خدا تعیین تکلیف نکنی . تو اونچیزی رو که دوست داری بخواه اما چطورشو به خودش واگذار کن . خیلی وقتا آرزومون برآورده نمیشه و دلگیر می شیم اما بعدها می فهمیم که چه خوب شد که نشد. ولی وقتی تو چیزی رو از ته قلبت از خدا بخوای اگه اونو بهت نده بهترشو میده پاسخ: دعای من تعیین تکلیف برای خدا نبود تنها یه خواهش بود.
سلام دوست گلم
دیشب شب بزرگی بود اما بزرگیش برای هرکسی به اندازه بزرگی خود اون شخصه . برای کسی که فقط به فکر خودشه به اندازه آرزوهای اون و برای کسی که به فکر دیگران هم هست به وسعت دنیا [ جمعه 20 خرداد 1390برچسب:شب آرزوها, ] [ 9:54 ] [ طیبه ]
[
|
|
[ طراح قالب : پیچک ] [ Weblog Themes By : Pichak.net ] |